وقتي دين « برنامه» ميشود...
وقتي دين « برنامه » ميشود...
تصوير اول:
مهمان برنامه، به صندلي لم داده و درباره رنج و دردي كه حضرت در دوران امامتش كشيده ، صحبت
ميكند. مجري هم با تكان دادن سر نشان ميدهد كه حواسش به حرف هاي مهمان است. عكس بزرگي
احتمالا از مرقد امام (ع) با آرم شبكه و روبان مشكي ، سمت چپ و راست،فضا را براي ديدن تنگ كرده
اند. تصوير مهمان ، درشت ميشود و تمام صفحه تلوزيون را ميگيرد و عبور زيرنويس هايي كه شهادت آن
امام همام را تسليت ميگويند تنها چيزي است كه حواس بيننده را پرت ميكند.
تصوير دوم:
با پيراهن مشكي ،جلوي دكور طاق فيروزه اي ايستاده و با نگاهي اندوه گين سعي ميكند متني حزن آور
را بخواند. پرچم مشكي در كنار گلدان شمعداني و چند شمع روشن قراراست با رنگ فيروزه اي
،هماهنگي داشته باشند. موزيكي كه ما را به ياد يكي از فيلم هاي سينمايي مي اندازد هم در اين
ميان قصد دارد فضا را دلتنگ تر كند. مجري، با كش دار ادا كردن كلمات و تكان دادن دست هايش،براي
نمايش اين اندوه، تمام تلاشش را ميكند. شنيدن اين اشعار تكراري خسته مان ميكند،بي حوصله
ميشويم و كانال تلويزيون را عوض ميكنيم...
********
آري،وقتي دين برنامه ميشود. برنامه هاي مذهبي به علت رعايت نكردن قوانين برنامه سازي، فداي بي
تدبيري مديران مربوطه ميشوند و در اين ميانه كسي نيست بپرسد تاوان نتايج بي تماشاگر ماندن برنامه
هاي ديني را چه كسي ميپردازد؟ صداوسيما و يا خانواده هاي مسلمان؟ اين قصه ادامه دارد.شب هاي
قدر و ايام شهادت امير المومنين كه گذشت اما همين فرد ا روز كه محرم بيايد، محرمي كه يكسال براي
نوشتن و اجرا و تهيه برنامه هايش فرصت داشته ايم، انگار تازه خبرش را بهمان داده اند...
تغییر ناگزیر است ...